دیابت چیست بخش دوم
چاپ مقالهپيشگيري
ديابت تيپ ۲ غالباً بدنبال يك دوره اختلال در قند ناشتا يا قند دوساعته بروز ميكند و برخي از داروها و تنظيم Life Style ميتواند بروز آنها را به تعويق بيندازد و يا حتي از آن جلوگيري كند.
برنامه پيشگيري از ديابت شامل تغييرات عمده و برجسته در سبك زندگي (يعني ورزش حداقل ۳۰ دقيقه و ۵ بار در هفته + رژيم غذايي كم چرب و كم كربوهيدرات) تا ۸۵% ميزان بروز ديابت را به تعويق مياندازد و يا منتفي ميسازد، اين تغييرات در سبك زندگي در تمام گروههاي سني، جنسي و نژادي تاثير مشابه داشته است.
مصرف مت فورمين هم به عنوان يك عامل دارويي طبق مطالعات انجام شده در مقايسه با پلاسبو تا ۳۱% باعث پيشگيري از بروز ديابت ميشود و يا شروع آن را به تعويق مياندازد.
بنابراين افراديكه يك سابقه مثبت و مشخصي از ديابت تيپ ۲ در افراد درجه يك فاميلشان دارند (پدر، مادر، خواهر و برادر) و يا اشخاصي كه سابقه قند ناشتا و يا دوساعته مختل دارند بايد در برنامه پيشگيري از ديابت گنجانده شوند و براي اين منظور به شدت مورد تشويق و ترغيب قرار بگيرند.
اتخاذ برنامه دارويي براي پيشگيري از ديابت در جوامع علمي هنوز مورد بحث است و هنوز مداركي مبني بر Cost effective بودن آنها در دست نيست ميزان منفعت مصرف اين دارو در مقابل مضار آن هنوز مورد پايش دقيق قرار نگرفته است. با اينحال انجمن ديابت آمريكا توصيه كرده است كه براي افراديكه قند ناشتا يا دوساعته مختل دارند و از طرفي ريسك بالايي براي پيشرفت به سمت ديابت دارند يعني سن كمتر از ۶۰ سال ، ۳۵<BMI و سابقه مثبت خانوادگي، بالا بودن TG پايين بودن HDL، HTN و HbA1C>6 بهتر است كه تحت پيشگيري دارويي با مت فورمين قرار گيرند.
عوارض حاد بيماري ديابت:
- كتواسيدوز ديابتي و هيپر گليسمي هيپراسمولار دو اورژانس يا عارضه حاد هستند كه در افراد ديابتي ممكن است اتفاق بيفتد.
- DKA يا كتواسيدوز ديابتي غالباً يك اورژانس ديابت تيپ ۱ به حساب ميآيد ولي امروزه ثابت شده كه در برخي انواع از ديابت تيپ دو و برخي نژادها در حالت خاص ممكن است اتفاق بيفتد. هيپرگليسيمي هيپراسمولار فقط در ديابت تيپ ۲ ديده ميشود در هر دو حالت فقدان يا كمبود انسولين، از دست رفتن حجم آب بدن به هر دليل و اختلال در هموستاز اسيد- باز ديده ميشود و در غالب موارد هر دوي اين حالات به دنبال يك بيماري پيش غراول حاد تشخيص داده نشده در فرد ديابتي ايجاد ميشود.
علائم باليني:
در كتواسيدوز ديابتي به دنبال يك بيماري حاد، علائمي نظير تهوع و استفراغ، درد شكمي حاد شبيه به درد پانكراتيت يا پارگي احشاء، گلوكوزوري ( وجود گلوكز در ادرار ) بي آبي بدن و تاكي كاردي (افزايش ضربان قلب) افت فشار خون در اين بيماران ميتواند به دليل از دست رفتن حجم آب بدن و ديلاناسيون عروقي باشد. بوي ميوه از دهان بيمار استشمام ميشود كه به دليل اسيدوز متابوليك و افزايش استون ميباشد. تنفس كوسمال(تند و سطحي ثانويه به اسيدوز متابوليك ) و نهايتاً لتارژي يا افت CNS و ادم مغزي كه يك عارضه خطرناك و شديد است كه غالباً به دنبال عدم رسيدگي به موقع در بچه هايي كه به تازگي مورد تشخيص ديابت تيپ۱ قرار ميگيرد ديده ميشود.
- برخي از شرايطي كه ميتوانند در ديابت تيپ ۲ يا ۱ باعث DKA يا HHS شوند
- عدم استفاده كافي از انسولين
- بيماري هاي عفوني مثل: اپنوموني، UTI، گاستروانتريت، سپسيس SEPSIS
- سكته هاي عروق مغزي، كرونري، مزانتريك و عروق محيطي
- مواد مخدر
- بارداري
علائم باليني (HYPERGLYCEMIC-HYPEROSMOLAR STATE)HHS:
چهره تيپيك اين بيماران يك فرد مسن مبتلا به ديابت تيپ ۲ با شرح حالي از هفته هاي متمادي پلي اوري ( افزايش ميزان ادرار)، كاهش وزن، كاهش ميزان دريافت غذا و مايعات به هر دليلي (كه معمولاً در افراد پير و با مشكلات مغزي ديده ميشود) همراه است.
در معاينه باليني دهيدراتاسيون (خشك شدن آب بدن) هيپر اسمولاريتي، كاهش فشار خون، تاكي كاردي ( افزايش ضربان قلب) و تغيير وضعيت هوشياري (افت هوشياري) ديده ميشود.
بيماري هاي عفوني نظير پنورني، عفونت ادرار، سكته هاي قلبي و مغزي، سپسيس، دمانس و يا هر عاملي كه در آن فرد ديابتيك عمداً و سهواً از خوردن مايعات و غذا اجتناب ورزد ميتواند وي را به سمت هيپر گليسمي هيپراسمولار ببرد.
درمان:
درمان هر دو عارضه حاد ديابت HHSو DKA يك اورژانس پزشكي محسوب ميشود و بايد توسط افراد متخصص و با تجربه در بيمارستان و به دنبال بستري بيمار صورت گيرد و امكان درمان سرپايي بيمار وجود ندارد.
عوارض مزمن بيماري ديابت:
عوارض مزمن بيماري ديابت ميتواند بسياري از ارگانها را درگير كند و باعث بسياري از ناتواني ها و اختلالات در كيفيت زندگي افراد مبتلا شود.
عوارض مزمن به دو گروه عروقي و غير عروقي تقسيم ميشود. عوارض عروقي نيز به دو گروه عوارض ميكرو واسكولار ( رتينوپاتي، نورو پاتي و نفروپاتي ) و ماكرو واسكولار ( بيماري عروق كرونري CHD بيماري عروق محيطي PAD، عوارض عروق مغزي)
عوارض غير عروقي شامل گاستروپارزي ( فلجي و كاهش كارآيي اعصاب معده) عفونتها، تغييرات پوستي، افت شنوايي در ديابت خيلي طول كشيده كاتاراكت و بيماريهاي لثه.
احتمال و خطر عوارض مزمن ديابت با دو شاخص مدت زمان ابتلا به ديابت و شدت هيپرگليسيمي ( بالا بودن قند) در ارتباط است و اين دو عامل غالباً از همديگر جدايي ناپذيرند.
در افراد مبتلا به ديابت تيپ ۲ غالباً عوارض مزمن بيماري قبل از تشخيص بيماري ( در دوران بي علامتي بيماري) استقرار يافته اند.
طبق مطالعات انجام شده به نظر ميرسد كه ريسك عوارض ميكرو واسكولر ديابت به طور معني داري با هيپر گليسمي مزمن افزايش مييابد. هر چند كه طبق مطالعات اين افزايش استعداد براي برخي از اين عوارض ميتواند زمينه ژنتيكي داشته باشد يعني دو فرد با MONITORING قند خون مشابه ( قبل از غذا- بعد از غذا و HbA1C) احتمال ابتلايشان به عوارض ميكرواسكولر با هم متفاوت بوده است. در مورد عوارض ماكرواسكولر ارتباط واضحي بين ميزان هيپرگليسمي مزمن و بروز عوارض به طور دقيق يافت نشده است هر چند كه در برخي مطالعات ميزان ابتلا به سكته هاي قلبي و مغزي دو تا چهار برابر افراد عادي گزارش شده است. البته ريسك فاكتورهايي مانند افزايش فشار خون و يا اختلال در پروفايل چربي خون جزء عوامل مساعدت كننده در بروز اين عوارض ( ماكرو اسكولر) در افراد ديابتي شناخته ميشود.
كنترل قند خون و عوارض مزمن:
كنترل قند خون به طور كلي به دو صورت امكان پذير است :
- كنترل بسيار شديد و يا به عبارتي Intensive diabetes management
- كنترل متداول و عادي قند خون
در روش اول چندين بار در طول روز انسولين دريافت ميكنند، تحت آموزشهاي دقيق قرار ميگيرند و تحت حمايتهاي باليني فشرده و دقيق هستند. در اين روش هدف HbA1C كمتر از ۷٫۳% ميباشد.
در روش سنتي قند خون صرفاً با هدف پيشگيري از عوارض انجام ميشود ۲ بار در روز انسولن دريافت ميكنند آموزش هاي تغذيه اي كمتري ميبينند و كمتر مورد غربالگري از نظر عوارض مزمن قرار ميگيرند. در اين روش هدف HbA1C كمتر از ۹٫۱% ميباشد.
در يك مطالعه افرادي را كه تنها ريسك فاكتور ابتلايشان به بيماري هاي عروقي ميكرو و ماكرو ديابتشان بود و نسبتاً جوان و بدون عارضه بودند در دو گروه قرار دارند هر گروه با يكي از روش هاي بالا تحت درمان قرار ميگيرد. نتايج مطالعات نشان ميدهد كه كنترل intensive قند خون ميتواند ريسك عوارض ميكرو اسكولر را به طور معني داري كاهش دهد و كيفيت زندگي فرد را بهتر كند و طول عمر وي را افزايش دهد ( HbA1C<7.3)ولي ريسك عوارض ماكرو واسكولر تفاوت معني داري را در اين مطالعه نشان نداده است.
در مجموع اعتقاد بر اين است هر يك عدد كه از HbA1C افراد كاهش يابد ميتواند تا حدود ۳۰% ريسك عوارض ميكرو اسكولر را كاهش دهد و هدف كنترل هر فرد ديابتي رسيدن به HbA1C نزديك نرمال است. بنابراين لازم به ذكر است كه بايد توانايي افراد را در انجام اين برنامه درماني در نظر گرفت در خيلي از افراد امكان Intensive diabetes management وجود ندارد بنابراين امروزه توصيه ميشود كه تا ميتوانيد قند خون و به خصوص HbA1C خود را به نزديك نرمال برسانيد.
از طرفي امروزه در مطالغات انجام شده ثابت شده است كه كنترل فشار خون و نگه داشتن BP در حدود كمتر از ۸۲/۱۴۴ به اندازه كنترل قند خون و حتي بيشتر از آن در پيشگيري از عوارض ميكرو و ماكرو اسكولر اهميت دارد.